در اینجا به حقیقت مشکوکم


شاید بتوان تمثیل غار افلاطونی را چون نقد زندگی روزمره فعلی یا روابط بدفرجام انسان امروزی در نظر گرفت که مقید به امور_سطحی و سایه است تا به جوهر و اصل. حقیقت وابسته به هرآنچه موسوم به حواس است پنداشته می شود. زندگی و روابط نیک آن چیزی است که تمایلات ما را براورده می سازد. غافل از اینکه با توهم یا معرفت سطحی با دروغ و آرمان های متضاد سر می کنیم .
ما زیر تسلط بازی سایه های روی دیوار غاری هستیم که خاستگاه آن تیترهای اغواکننده مطبوعات سخن پراکنی های رادیو سایههای متحرک بی پایان بر پرده سینما و قاب تلوزیون است.
زندگی ما در سیطره ی ایدیولوژی هایی است که ما را برعلیه خویش و همنوعان می شوراند و نابود میسازد در حالیکه ماهیتا خود سایه ای موهوم و گذرا بیش نیست.در اینجا به حقیقت مشکوکم.

اسرافیل شیرازی

دکترین ضدبازاریابی